انتظار
افشین یداللهی
این چند ماه
که منتظرت بودم
به اندازۀ چند سال نگذشت
به اندازۀ همین چند ماه گذشت
اما فهمیدم
ماه یعنی چه
روز یعنی چه
لحظه یعنی چه
این چند ماه گذشت
و فهمیدم
گذشتن، زمان، انتظار
یعنی چه
by Omid behnia
دین
افشین یداللهی
بوسیدمت که ببینم چه میشود
با بوسههای تو، دینم چه میشود
بوسیدمت که ببینم زمانِ عشق
تکلیفِ شک و یقینم چه میشود
این پل که بین مجاز و حقیقت است
در آسمان و زمینم چه میشود
با دستِ عقل که چیزی نمیشود
پای دلم بنشینم چه میشود؟
دین در اصول، به تقلید، گفته: نه
تحقیق در تو، ببینم چه میشود
آخر، خدا که بپرسد تو کیستی؟
میگویمش که همینم، چه میشود؟
by Omid behnia
همدست
افشین یداللهی
کنارت چقدر حال من بهتره
از اون حالی که این روزا میشه داشت
اگه دنیا هر چی که داشتم گرفت
ولی دستتو توی دستام گذاشت
بگو تا کجا میشه همدست بود
تو راهی که بیراهه همپای ماست
تو صبحی که تاریکتر از شبه
تو این شب که کابوس رویای ماست
با چشمات پر کن نگاه منو
که یه عمره از وهم خالیتره
حقیقیترین لحظههامو ببین
که از آرزو هم خیالیتره
بگو تا کجا میشه هم دست بود
تو راهی که بیراهه همپای ماست
تو صبحی که تاریکتر از شبه
تو این شب که کابوس رویای ماست
by Omid behnia
دوستت دارم
مصطفی مستور
در این هستی غم انگیز
وقتی حتی روشن كردن یک چراغ ساده «دوستت دارم»
كام زندگی را تلخ میكند
وقتی شنیدن دقیقه ای صدای بهشتیات
زندگی را تا مرزهای دوزخ میلغزاند
دیگر نازنین من
چه جای اندوه؟
چه جای اگر؟
چه جای كاش؟
و من…
این حرف آخر نیست!
به ارتفاع ابدیت دوستت دارم
حتی اگر به رسم پرهیزکاری های صوفیانه
از لذت گفتنش امتناع كنم
by Omid behnia
سکوت
نزار قبانی
بیم آن دارم
که زیاد با تو سخن بگویم
مبادا خسته شوی،
و بیم آن دارم که سکوت کنم،
مبادا گمان کنی که
دیگر برای قلبم مهم نیستی!
by Omid behnia
یوسف
شهریار
ای خدایی که به یعقوب رساندی یوسف
این زمان یوسف من نیز به من باز رسان
by Omid behnia
درد
بابا طاهر عریان
گل سرخم چرا پژمرده حالی؟
بیا قسمت کنیم دردی که داری
بیا قسمت کنیم، بیشش به من ده
که تو کوچک دلی، طاقت نداری
by Omid behnia
تنهایی
صائب تبریزی
من گریان سراپا سوختم از داغ تنهایی
که می گوید در آتش چوب تر تنها نمیسوزد؟
by Omid behnia
یاس
مهدی فرجی
حال من خوب است
اما با تو بهتر می شوم
آخ تا می بینمت
یک جور دیگر می شوم
با تو حس شعر در من
بیشتر گل می کند
یاسم و باران که می بارد
معطر می شوم...
by Omid behnia
برقص
لیلا کردبچه
برقص پیش از آنکه پروانهها
خاطرۀ گلهای پیراهنت را
برای شکوفههای پلاسیده تعریف کنند
و حریر نازکِ دامنت را
دستهای زبرِ زندگی نخکشکند...
by Omid behnia