poems/1657989552.jpg

دلخوشی ها

سهراب سپهری

‌از چه دلتنگ شدی؟
دلخوشی‌ها کم نیست...


by Omid behnia

تنها

سهراب سپهری

و رفت تا لب هیچ!
و پشت حوصله‌ی نورها
دراز کشید،
و هیچ فکر نکرد
که ما میان پریشانی تلفظ درها
برای خوردن یک سیب
چقدر تنها ماندیم...


by Omid behnia

خدا

سهراب سپهری

تو اگر در تپش باغ
خدا را دیدی ،
همت کن و بگو
ماهی ها ،
حوضشان بی آب است...


by Omid behnia

تنها

سهراب سپهری

کنار مشتی خاک،
در دور دست خودم
تنها ، نشسته ام...


by Omid behnia

poems/1656183251.jpg

قایق

سهراب سپهری

پشت دریاها شهری است
که در آن پنجره‌ها رو به تجلی باز است،
دست هر کودک ده ساله‌ی شهر
شاخه‌ی معرفتی است!
خاک موسیقی احساس تو را می‌شنود،
و صدای پر مرغان اساطیر می‌آید در باد...


by Omid behnia